نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
ثبیربه گزارش موج رسا، ناصر گيوه اي متولد 1344 زنجان است که در دوران دفاع مقدس مسئول تبليغات گردان هاي رزمي استان زنجان بود. حضور در عمليات هاي بيت المقدس، محرم، والفجر مقدماتي، خيبر، والفجر 8 و مناطق غرب ايران در کارنامه هشت سال دوران دفاع مقدس وي وجود دارد. اين رزمنده دوران دفاع مقدس در […]
ثبیربه گزارش موج رسا، ناصر گيوه اي متولد 1344 زنجان است که در دوران دفاع مقدس مسئول تبليغات گردان هاي رزمي استان زنجان بود.
حضور در عمليات هاي بيت المقدس، محرم، والفجر مقدماتي، خيبر، والفجر 8 و مناطق غرب ايران در کارنامه هشت سال دوران دفاع مقدس وي وجود دارد.
اين رزمنده دوران دفاع مقدس در گفت و گو با موج رسا، با بيان اينکه عکاسي جنگ را از سال 61 تا آخر سال 65 انجام داده است، افزود: در حال حاضر نيز به اين کار ادامه مي دهم.
وي با اشاره به اينکه به حرفه عکاسي از نوجواني علاقه داشتم، افزود: قبل از جنگ هميشه يک دوربين پيش خودم داشتم و زماني که توفيق حضور در جبهه را پيدا کردم با خودم دوربين بردم.
اين عکاس دوران دفاع مقدس با بيان اينکه عمليات بيت المقدس اولين عملياتي که شرکت کردم، گفت:آنزمان دوربين 120 داشتم و با آن در مناطق عکاسي مي کردم، و از همان جا عکاسي را آغاز کردم.
وي اولين فرمانده خود را در دوران دفاع مقدس شهيد حاج رحيم تاران معرفي کرد و گفت: در عمليات بيت المقدس اين شهيد فرمانده من بود.
گيوه اي با بيان اينکه آن زمان تبليغات به شکل امروزي مفهومي نداشت، تصريح کرد: بي سيم چي گردان بودم و همراه با آن تبليغات هم انجام مي دادم، بعد از اينکه به مرور زمان جنگ آب و هوايش عوض شد و ادامه دار شد، کم کم تبليغات گردان ها را به راه انداختند و در آنجا ديگر وظيفه ما تبليغات گردان ها بود.
وي ادامه داد: با شهيد محمد اشتري، شهيد حميد احدي، شهيد حسن باقري، شهيد مهدي پيرمحمدي مستقيم کار کردم و معمولاً من را به عنوان تبليغات گردان مي شناختند هر جا هم که مي رفتيم با گردان بوديم.
گيوه اي با بيان اينکه نقش تبليغات هم برپا کردن حسينيه ، محل برگزاري نماز جماعت و دعا ، اجراي برنامه هاي صبحگاهي بود،يادآور شد: من با وجود همه اينها عکاسي هم مي کردم.
وي با بيان اينکه من هميشه کنار خودم يک دوربين داشتم، گفت:يک بلندگوي دستي با يک راديو ضبط هم هنگام عمليات ها با خود همراه داشتم.
اين عکاس دوران دفاع مقدس با اشاره به اينکه در کنار رزمنده هاي بسيج و سپاه پا به پاي آنها حرکت مي کردم، خاطرنشان کرد: بعد از اينکه آغازعمليات کار ما هم شروع مي شد تا اينکه تبليغات تيپ ها و لشکرها برسند، تبليغات گردان ها کارشان مارش گذاشتن و پخش سرودهاي انقلابي بود.
وي با بيان اينکه در کنار تبليغات و عکاسي پيک گردان هم بودم، خاطرنشان کرد: بعضي وقتها که لازم مي شد بلندگو را کنار گذاشته و کار ديگري انجام مي دادم مثلاً رساندن مهمات و کمک به مخابرات گردان، ولي کار اصلي من همان تبليغات بود البته پا به پاي بچه هاي رزمنده، نه در پشت جبهه.
گيوه اي با بيان اينکه عکس هايي از خط مقدم از رزمندگان زنجاني در آلبوم خود دارم، افزود: جايي هست با بچه هاي رزمنده راديو ضبط و بلندگو را گذاشته ايم وسط و داريم دور آن باهم سينه مي زنيم عکس آن را دارم.
وي با بيان اينکه گرفتن عکس از رده هاي بالا، به قول خودمان آنها که نور بالا مي زدند، خيلي مشکل بود،افزود: بارها مي خواستم از حسن باقري، شهيد محمد اشتري و حتي خود شهيد پير محمدي عکس بگيرم، مي گفت از بچه ها عکس بگير از من عکس نگير خودمان هم نمي دانستيم زماني مي رسد که اين عکس ها و مجموعه اي که داريم روزي به درد خواهد خورد .
گيوه اي افزود: کساني که مستقيم با آنها کار مي کردم ديدشان چيز ديگري بود، ديد کلي بود و ديد ما يک ديد هنري بود و مي دانستيم که اين عکس ها روزي جاودانه خواهند شد .
وي در بخش ديگري از سخنان خود با تعريف خاطره اي از شهيد پير محمدي افزود:عمليات محرم بود شهيد پير محمدي فرمانده گردان ما بودند و شهيد محمد اشتري جانشين ايشان و شهيد حسن باقري يکي از فرماندهان گروهان، شب عمليات که مي خواستيم حرکت کنيم اهميت تبليغات ديگر جا افتاده بود من هيچ وقت يادم نمي رود، بچه ها قبل از عمليات در حال تجهيز شدن از نظر اسلحه ، کوله پشتي ، مهمات، نارنجک ، قمقمه و … بودند، منهم آماده مي شدم که در عميات شرکت کنم، اول بايد از فرمانده گردان اجازه مي گرفتيم. گفتند که نه ديگه شما ديگه نه .
گيوه اي ادامه داد: گفتم آقا مهدي شب عملياته بگذار لااقل يک اسلحه و يک قمقمه آب ، خشابي ، نارنجکي به همراه داشته باشم، گفتند نه وظيفه تو آوردن يک بلندگو، يک راديو ضبط و دوربين است با چند نوار، آنها را بيار، گفتم آخه … گفت تو چه کار داري من فرمانده توام و من مي گويم، گفتم چشم و بحث رسيد به قمقمه آب که خودتان مي دانيد قمقمه آب يک چيزي است که بايد همه رزمنده ها به همراه داشته باشند ، من به آقا مهدي گفتم بگذار حداقل يک قمقمه بردارم بالاخره تشنه مي شوم گفت نه هر وقت آب خواستي من قمقمه ام را به شما مي دهم .
وي افزود: من در شب عمليات به مخابرات کمک مي کردم و به عنوان پيک عمل مي کردم و پيام رسان بودم تا روز عمليات ، در روز عمليات که خط شکسته شد کار تبليغاتي ما هم شروع شد، راديو و ضبط بايد کار مي کرد و بچه ها در حال پاک سازي و ما هم در حال پخش مارش و …
وي گفت: اصولاً وقتي که کار تثبيت مي شد تبليغات تيپ مي آمد و کار را ادامه مي داد.
اين عکاس دوران دفاع مقدس با بيان اينکه حدود يک هزار و 700 عکس از دوران دفاع مقدس يادگاري دارد، افزود: افسوس مي خورم که برخي از عکس ها را نيز از دست داده ام.
وي در ادامه در پاسخ به اين سئوال که تا کنون حسرت عکس هايي که گرفته اي و چاپ نشده است را خورده اي، تصريح کرد: در مهاباد قبل از شهادت شهيد مهدي زين الدين که لشکر 17 علي ابن ابيطالب رفته بود مهاباد غرب، شهيد محمد اشتري دراز کشيده و دستش را روي پيشانيش گذاشته و نوحه اي را زمزمه مي کرد، من ضبط کوچکي داشتم کم کم آن را به سمت شهيد اشتري نزديک کردم بدون اينکه او متوجه شود تا آنچه مي خواند را ضبط کنم ولي در نهايت نمي دانم چه مشکلي پيش آمده بود که آن صداها ضبط نشد، بعد از آن هر چه گفتم که تکرار کنيد ديگر قبول نکرد و هرگز تکرار نشد و افسوس آن را خوردم .
گيوه اي افزود: صبح عمليات والفجر 8 صحنه بکري را عکاسي کرده بودم، شبي که از آنجا پياده شده بوديم آب آمده بود بالا و قايق ها با اسکله برخورد کرده بود و ما راحت پياده شده بوديم،صبحش من مي خواستم برگردم ديدم آنجا ديگر جاي ديگري شده و تمام آن ميدان مين و سيم خاردار و ميلگردهايي که مي گفتند خورشيدي اند، ديده مي شدند، ولي متاسفانه اين عکس ها را نتوانستم چاپ کنم.
وي با بيان اينکه از محل شهادت غواص شهيد ناصرگنج خانلو عکس گرفتم، افزود: از صحنه شهادت شهيد سيد علي موسوي نيز عکاسي کردم.
اين عکاس دوران دفاع مقدس در پاسخ به اين سئوال که عکسهايي که مي گرفتيد کجا چاپ مي کرديد، افزود: در مرخصي ها مي آمدم آنها را در زنجان ظاهر مي کردم و تعدادي را نيز در دزفول ظاهر مي کردم.
وي انتخاب بهترين عکس از آلبوم عکس هايش را کار خيلي سختي مي داند و معتقد است، نمي توانم يکي را انتخاب کنم،با همه اين عکس ها زندگي مي کنم و از ديدن آنها روحيه مي گيرم در منزل هم که باشم هر روز مدتي را براي ديدن عکسهايم مي گذرانم، بچه هايم اعتراض مي کنند که چقدر اين عکس هاي تکراري را مي بيني؟ اما براي من مرور اين عکسها خيلي مفيد است و روحيه مي گيرم در حالي که بچه هايم مي گويند شايد براي روحيه تان خوب نباشد، حتي به عکس هاي لحظات شهادت هم خيلي علاقه دارم ،اين عکس ها سيم ترمز من هستند.
گيوه اي با بيان اينکه بيانات مقام معظم رهبري در خصوص اينکه «زنده نگه داشتن ياد شهدا کمتر از شهادت نيست» افزود: اين سخن وظيفه ما را سنگين تر مي کند يک روزي يقه ما را خواهند گرفت و مي گويند چه شد ؟ آمدي و دو تا عکس گرفتي و فرار کردي ؟ يا اينکه در جبهه بودي و تمام شد؟نه اينگونه نيست.
وي با بيان اينکه اولين عکسم را از شهيد محمد ناصر اشتري گرفتم، افزود: سال 61 بود در دانشگاه شهيد بهشتي (آن زمان ) قبل از عمليات آزاد سازي خرمشهر در آن مقر دو سه تا عکس گرفتم و بيشتر آن عکس ها را به ياد دارم. عکسي که مي رفتيم به طرف خرمشهر، گفتم آقا محمد يک عکس شما از من بگير و من هم يک عکس از شما مي گيرم ايشان نظر به محبتي که داشتند گفتند دست بردار نيستي و قبول کردند و اگر چه کيفيت خوبي ندارد اما يادگاري زيبايي شد.
وي بر ضرورت معرفي شهدا به عنوان الگوهاي ماندگار به جوانان و نوجوانان تاکيد کرد و افزود: الگوهاي ورزشي ما بايد جواناني چون شهيد احد فکوري ، شهيد پرويز عطايي معرفي شوند که خودشان ورزشکار بودند .
اين عکاس دوران دفاع مقدس با بيان اينکه شهيد عليرضا بيات در بدمينتون وزنه بود ، افزود: شهيد احد فکوري قهرمان ملي بود ولي آن زماني که نياز بود اسلحه بگيرند در دستشان، اسلحه به دست گرفتند و لباس سپاه و بسيج را پوشيدند و رفتند جبهه جنگ و مزدش را هم گرفتند.
گفتني است، وي مسئوليت کانون فرهنگي هنري کميل را نيز بر عهده دارد.
Δ