عوامل فروپاشی نظام خانواده‌

در گذشته مرد و زن وقتی به ازدواج هم در می‌آمدند اولین نکته‌ایی را که به عنوان یک حقیقت، همیشه در ذهن خود داشتند، مسئله ساختن با همسر تحت هر شرایطی بود. اشراق آنلاین:طلاق از جمله مسائلی است که اسلام به دلیل اهمیت ویژه آن به آن توجه خاص داشته است و از جهات مختلف […]

در گذشته مرد و زن وقتی به ازدواج هم در می‌آمدند اولین نکته‌ایی را که به عنوان یک حقیقت، همیشه در ذهن خود داشتند، مسئله ساختن با همسر تحت هر شرایطی بود. th

اشراق آنلاین:طلاق از جمله مسائلی است که اسلام به دلیل اهمیت ویژه آن به آن توجه خاص داشته است و از جهات مختلف به آن پرداخته است که از جمله آن جهات می‌توان به علل وقوع طلاق اشاره کرد که با توجه به فراوانی علل و عوامل وقوع آن باز می‌توان آن را در موارد محدودتر گنجاند…
آمار طلاق در ایران

 در گذشته مرد و زن وقتی به ازدواج هم در می‌آمدند اولین نکته‌ایی را که به عنوان یک حقیقت، همیشه در ذهن خود داشتند، مسئله ساختن با همسر تحت هر شرایطی بود. پای سخن بزرگ‌ترها که بنشینید می‌بینید که با وجود مشکلاتی که گاه و بی‌گاه در زندگی‌شان پیش می‌آمد به هر چیزی فکر می‌کردند مگر طلاق. نه این‌که اصلا در دعواهای زناشویی‌شان صحبتی از طلاق نباشد؛ گاها اتفاق می‌افتاد که در بین عصبانیت‌هایشان صحبتی از طلاق و جدایی به میان آید ولی در پیشینه ذهنی خود آن را هیچ‌گاه جدی نمی‌گرفتند. به حدی این ‌مسئله شیوع اجتماعی پیدا کرده بود که در فرهنگ ایرانی اسلامی ما تبدیل به ضرب‌المثلی شده بود که بر زبان‌ها جاری می‌شد:”زن و شوهر دعوا کنند، ابلهان باور کنند.”

دین مبین اسلام هم به مسئله طلاق به عنوان یک راه گریز انتهایی نگاه می‌کند که اگر راهی برای سازگاری و حتی تحمل نبود آن وقت به سراغ این آخرین راه بروند. و برای آن هم به مواردی در لسان آیات و روایات اشاره می‌کند که معمولا به صورت نادر بین زن و شوهر اتفاق می‌افتد.قرآن کریم  رسیدن به ‌مرحله “شقاق” را مجوز برای طلاق می‌داند آن هم در صورتی که تمام تلاش برای اصلاح بین زن و شوهر انجام شده باشد و باز مشکل از راه‌های دیگر قابلیت حل شدن را نداشته باشد. خداوند تبارک‌وتعالی در قرآن‌کریم ‌می‌فرمایند:«وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَیْنِهِمَا فَابْعَثُواْ حَكَمًا مِّنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِّنْ أَهْلِهَا إِن یُرِیدَا إِصْلاَحًا یُوَفِّقِ اللّهُ بَیْنَهُمَا إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِیمًا خَبِیرًا.(سوره نساء/آیه35)و اگر از جدایی میان آن دو، بیم دارید داوری از اطرافیان مرد و داوری از اطرافیان زن برانگیزید [تا راه اصلاح را بیابند] اگر آن دو، اراده اصلاح داشته باشند خدا میان‌شان توافق برقرار می‌کند. به یقین خدا دانا و آگاه است.».

توصیه اولیه روایات، بر صبرو تحمل است و هیچ‌گاه توصیه به طلاق آن هم به خاطر مشکلاتی که می‌شود بخش عمده‌ایی از آن را مرتفع ساخت. پیامبرگرامی‌اسلام صلّی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرمایند: «مَن صَبَرَ عَلی خُلقِ امراةٍ سَیّئةِ الخُلقِ و احتَسَبَ فِی ذلکَ الاجرَ اَعطَاه‌ُ اللهُ ثوابَ الشَّاکِرینِ.هر مردی که اخلاق بد همسر خود را به خاطر پاداش آن تحمّل کند، خداوند پاداش شاکران را بدو عطا کند.» و از آن طرف بر قبح طلاق تاکید دارند و می‌فرمایند: «إنّ اللّه تعالى یبغض الطّلاق. همانا خداوند طلاق را ناپسند ‌می‌دارد.»

حال اگر قرار باشد در جامعه طلاقی واقع شود تاکید دین مبین اسلام بر این است که نباید این طلاق به بهانه‌های واهی و از سر خواسته دل صورت بگیرد در این‌باره باز سخنی از پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله را ذکر می‌کنیم که ایشان در پاسخ به  کسی که بدون جهت همسر خود را طلاق داده است، می‌فرمایند: «إنّ اللّه عزّوجلّ یبغض أو یلعن كلّ ذوّاق من الرّجال و كلّ ذوّاقة من النّساء؛خداوند مردان و زنانی که از سر خواسته‌های نفسانی طلاق می‌دهند و طلاق می‌گیرند را دوست ندارد و آنان را نفرین می‌کند»

حال با توجه به تاکیدات فراوان دین مبین اسلام بر مبغوض بودن طلاق و توصیه بر سازگاری و تحمل زوجین در صورت به وجود آمدن شرایط نامطلوب در زندگی، این سوال در ذهن به وجود می‌آید که باتوجه به پیشینه دینی مردم کشور عزیزمان چرا آمارهای طلاق روز به روز در بین زوجین در حال افزایش است؟

1.مشکلات اقتصادی نمی‌تواند عامل اصلی طلاق باشد.

به عنوان اولین عامل می‌توان به مشکل اقتصادی اشاره کرد که در دو مولفه شغل و مسکن می‌تواند نمود پیدا کند. به نظر می‌رسد مشکل اقتصادی در گذشته نه چندان دور در کشور ما هم وجود داشته است با این وجود آمار طلاق بسیار پایین‌تر از وضعیت کنونی بوده است بنابراین این مسئله به عنوان یکی از عوامل اصلی طلاق در جامعه کنونی ما قابل قبول نیست؛ بلکه این عامل اگر در مسئله طلاق دخیل باشد به عنوان عامل تشدید کننده مسئله، محسوب می‌شود نه این‌که خود به تنهایی جزء عوامل اصلی طلاق به حساب آید. در این زمینه با توجه به آمارهای طلاق در کشورهای توسعه یافته و ثروتمند نسبت به کشورهای جهان سومی می‌توان به راحتی دریافت که ثروت و امکانات هیچ‌گاه نقش موثری را در زمینه کاهش و افزایش طلاق ایفا نکرده است. طبق آمار سازمان ملل در سال 2008 میلادی میزان طلاق در کشورهای ثروتمند و توسعه یافته حداقل سه برابر بیشتر از آمار طلاق در کشورهای غیرتوسعه یافته و جهان سومی که مردم آن از ثروت کم‌تری برخوردار می‌باشند بوده است.

2.تغییرات فرهنگ و نوع نگرش آنها به زندگی عامل اصلی طلاق در جوامع کنونی.

دومین عامل که برای بازگو کردن حقایق آن می‌شود ساعت‌ها حرف زد و مطالب فراوانی نگاشت مسئله فرهنگ و نوع نگاه افراد به زندگی است. دقیقا همین نکته را وقتی در بیانات و مصاحبه‌های مسئولان کشوری دنبال می‌کنید متوجه می‌شوید که هر کدام‌شان به نوعی به این عامل اشاره داشته‌اند که دلایل افزایش آمار طلاق در کشور عزیزمان بیشتر از این‌که در گرو مسائل اقتصادی باشد به میزان تاثیرپذیری ما از فرهنگ غربی(کشورهای توسعه یافته)بازگشت دارد که ورود این فرهنگ می‌تواند از هر کانالی اعم از استفاده از ماهواره، فضای مجازی و تکنولوژی‌های نوین ارتباطی و…. امکان‌پذیر باشد. با نگاهی به افزایش آمار طلاق در کشورهایی که در سالیان اخیر ببه دنبال توسعه غربی بوده‌اند که البته با التقات فرهنگی همراه بوده‌است می‌توان به این نکته دست یافت. آمارهای رسمی سازمان ملل در سال2008 نشان می‌دهد به طور سالانه متوسط طلاق در دهه70 میلادی نسبت به اوایل دهه2000میلادی در کشورهایی مانند چین، ترکیه، اندونزی، ارگوئه و اکوادر و… به میزان چهار برابر افزایش یافته است و در ایرانِ ما این آمار به2 برابر افزایش یافته است و کشورهایی که زمانی آمار طلاق‌شان بسیار پایین بوده با تاثیرپذیری از فرهنگ منحط غربی ، اکنون در آغاز راهی هستند که کشورهای توسعه یافته غربی 4دهه قبل در آنجا قرار داشته‌‌اند.

نکته:دلیل ما برای مراجعه به آمارهای جهانی این بوده که هر گونه شائبه غلط بودن و جهت‌دار بودن این آمارها از ذهن مخاطبان عزیز پاک شود.

با احتساب این آمارها به راحتی می‌توان به این حقیقت دست یافت که دنباله روی ما از فرهنگ غربی و حرکت این فرهنگ به سمت انحطاط، اصلی‌ترین عامل برای از هم گسیختن و فروپاشی خانواده‌ها می‌باشد، به نحوی که بعضی از جامعه‌ شناسان و روان‌شناسان بزرگ غربی دوران کنونی را “عصر طلاق” و “انقلاب طلاق” نام‌گذاری کرده‌اند.باز مراجعه به همین آمارها نشان می‌دهد که بین سست شدن عقاید مذهبی و دینی در این ‌کشورها و مقوله افزایش آمارهای طلاق ارتباط معناداری وجود دارد. در هرکشوری که اعتقاد به دین کم رنگ‌تر بوده طلاق افزایش چشم‌گیری داشته است و برای هرکشوری هرچه اعتقاد به دین و مذهب کاهش یافته است آمار طلاق در آن کشور افزایش قابل توجهی داشته است.