بدحجابي يا بي حجابی؟

بي ترديد مدگرايي و پديده«بدحجابي» از معضلات و ناهنجاري هاي فرهنگي كشور در دوران حاضر است كه بايد بررسي و مطالعه آن را در رديف معضلات ديگري،مانند تورم،بيكاري و اعتياد و … قرار داد و براي حل آن چاره انديشي نمود. اشراق آنلاین:بي ترديد مدگرايي و پديده«بدحجابي» از معضلات و ناهنجاري هاي فرهنگي كشور در […]

بي ترديد مدگرايي و پديده«بدحجابي» از معضلات و ناهنجاري هاي فرهنگي كشور در دوران حاضر است كه بايد بررسي و مطالعه آن را در رديف معضلات ديگري،مانند تورم،بيكاري و اعتياد و … قرار داد و براي حل آن چاره انديشي نمود. th

اشراق آنلاین:بي ترديد مدگرايي و پديده«بدحجابي» از معضلات و ناهنجاري هاي فرهنگي كشور در دوران حاضر است كه بايد بررسي و مطالعه آن را در رديف معضلات ديگري،مانند تورم،بيكاري و اعتياد و … قرار داد و براي حل آن چاره انديشي نمود. وضعيت ناهنجار برخي از زنان و دختران امروز،به گونه اي است كه فاصله كمي با بي حجابي دارد و حتي مي توان آن را نوعي بي حجابي ناميد،چنانچه در روايات نيز درباره اينگونه زنان آمده است:«زناني كه لباس به تن دارند ولي عريانند.»

به طور كلي ضرورت پرداختن به مقوله حجاب و پوشش،بيشتر بدان جهت است كه اين امر در برخي مقاطع،صبغه فرهنگي و ملي به خود مي گيرد و مي توان با عنايت به آن،نگرش فكري و اعتقادي افراد و گروه ها و ميزان پايبندي آنان به نمادهاي ديني و ملي را تعيين نمود.

امروز بر هيچ خردمندي پوشيده نيست که جبهه کفر و استکبار در نظر دارد بار دیگر از تجربه تاریخی و تلخ اندلس بر ممالک اسلامی،به خصوص جمهوری اسلامی ایران استفاده کند. آن هم با بهره گیری از فن آوری ها،تکنیک های نو و دستگاه های پیشرفته و پیچیده تبلیغاتی. بی گمان برنامه های آنان،از بین بردن حجاب اسلامی و جای گزین ساختن مدها و الگوهای غربی است.

مع الاسف در سال های اخیر،به پای آن که به موازات رشد و گسترش این پدیده،برنامه ریزی ها و اقدامات علمی و هماهنگ متولیان و دستگاه های فرهنگی صورت بگیرد،سکوت،بی برنامگی و انفعال بسیاری از آنان را شاهد بوده ایم. البته ممکن است برخی برای فرار از مسئولیت و توجیه بی برنامگی خود،پوشش را امری درونی بدانند که نمی توان به اجبار ،کسی را با حجاب کرد چنانکه ممکن است برخی نیز پرهیز از هر گونه اقدام تنبیهی و تعریضی را توصیه کنند و بگویند باید در مبارزه با این ناهنجاری،تنها به کار فرهنگی پرداخت.

به هر حال،رشد و گسترش این پدیده بدحجابی از یک سو و بی برنامگی متولیان فرهنگی از سوی دیگر موجب شده،برخی امید به اصلاح وضعیت موجود را از دست بدهند و اساساً به این جمع بندی برسند که بیشتر بانوان جامعه ما،نه تنها بدحجایی بلکه خواهان رفع الزام درباره این حکم الهی هستند،حال آن که هم تساهل و تسامح مسئولان در این باب و هم جمع بندی مزبور درباره زنان ایرانی خطا و نادرست است.

این گونه افراد،تنها بخشی از واقعیت را می بینند و این واقعیت انکار ناپذیر توجه ندارند که درصد بالایی از زنان و دختران متدین و عفیف،ترجیح می دهند برای حفظ ارزش ها و باورهای دینی خود،کم تر در معابر عمومی ظاهر شوند،نیز به تجمعات بزرگ زنان محجبه در راه پیمایی ها،نماز عیدها و نماز جمعه ها توجه دارند و زنان بی قید خیابانی را مبنای قضاوت خود درباره همه زنان ایرانی می دانند.

به طور کلی می توان زنان جامعه ایرانی را به لحاظ میزان التزام به پوشش،به سه دسته متمایز تقسیم کرد:

  • بانوان متدین و مقید به حجاب: چنان که گفتیم،بیشتر بانوان از شمار این دسته اند که به علت نداشتن انگیزه خود نمایی ،،نمود و بروز کمتری دارند.
  • بانوان غافل و کم توجه به احکام و موازین اسلامی: می توان گفت بیشتر زنان و دخترانی که در معابر و اماکن عمومی با پوشش ناقص ظاهر می شوندکسانی هستند که از حدود و ثغور حجاب اسلامی و ارزش و اهمیت آن،آگاهی کافی ندارند یا تحت تأثیر جو قرار گرفته اند و قبح بدحجابی را فراموش کرده اند این گونه افراد،هیچ گونه تعمد و غرض ورزی ندارند و با ارشاد و کار فرهنگی مناسب،رفتارشان را می توان تغییر داد.
  • زنان و دخترانی که باید آنان را تابلوهای بدحجابی و مانکن های متحرکی دانست که با رفتارهای نامأنوس و غیر متعارف خود،در خدمت ترویج فرهنگ بیگانه قرار دارند و دانسته یا ندانسته به احکام و ارزش های اسلام و ملی،دهن کجی می کنند. بی گمان این دسته با ویژگی های یاد شده،در اقلیت قرار دارند.

بدیهی است دستگاه های فرهنگی کشور،برای هر یک از این گروه ها،به نحوی خاص باید سیاستگذاری و برنامه ریزی کنند. لازم است محور سیاست گذاریها و برنامه ریزی ها درباره گروه نخست،«تشویق» و ترغیب باشد.

گفتنی است تشویق در لغت،به شوق آوردن،راغب کردن و آرزومند ساختن معنا می دهد.و در اصطلاح تربیتی،بهره گیری از امور مورد علاقه شخص به منظور ترغیب نمودن او به تثبیت یا ادامه کار ی است که انجام داده یا شروع به انجام آن کرده است. در اهمیت شیوه تربیتی تشویق همین بس که بخش جالب توجهی از آیات قرآن،در پیوند با ترغیب و تشویق مردم به انجام کارهای پسندیده و پرهیز از امور ناپسند نازل شده است. امام علی(ع) در نامه معروف خود به مالک اشتر،با تأکید بر اهمیت آن شیوه می فرمایند:«نباید نیکوکار و زشتکار پیش تو یکسان باشند،زیرا در این صورت،نیکوکار درباره انجام کارنیک،دلسرد و بی رغبت می شود و بدکار در ارتکاب بدی تشویق می گردد.» در بخش دیگری از این نامه،خطاب به مالک می فرمایند:«… پی درپی آنان را تشویق کن و کارهای مهمی را که انجام داده اند،برشمار.»

به هر حال،روی آوردن متعادل به امر حجاب در زمان حاضر ضروری است،زیرا کشور ما در چند دهه اخیر، دو مقطع مهم را در این باره پشت سر گذاشته. در یک مقطع،برخی افراط گری ها،سخت گیری های بی جا و برخوردهای سلیقه ای و در مقطعی دیگر،تساهل،تسامح و کوتاهی فراوان در این زمینه بوده است. اکنون مردم ما و به خصوص متدینان،ضرورت تعادل و برنامه ریزی های منطقی و معتدل در این زمینه را به خوبی احساس و حمایت می کنند.

برخی بر این دیدگاه نادرست پافشاری می کنند که دخالت دولت در امر حجاب و مبارزه با بدحجابی،موجب عناد و جری شدن افراد و زمینه ساز هرج و مرج بیشتر خواهد شد. بنابراین،لازم است دولت،وارد این عرصه نشود! غافل از آن که اهداف اساسی برپایی حکومت دینی،حفظ مظاهر دینی و پاسداری از شعایر اسلامی بوده است. خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید:«مومنان کسانی اند که که اگر به آنان در زمین،قدرت و مکنت دادیم. نماز برپای می دارند و زکات می دهند و امر به معروف و نهی از منکر می کنند.»(سوره مبارکه حج،آیه41).

برخی با قیاس مع الفارق می گویند:اگر رضا خان توانست به اجبار،چادر از سر زنان ما بگیرد،ما هم می توانیم زنان بی حجاب را به اجبار با حجاب کنیم! باید گفت کاری که رضا خان انجام داد،خلاف شرع،عقل و ناهمخوان با آداب و سنن ملی و در راستای اهداف استعماری و مورد مخالفت محافل و مراجع دینی بود. حال آنکه برنامه ریزی همه جانبه و متعادل در مبارزه با پدیده بدحجابی،کاری معقول،مشروع،منطبق بر فطرت،هماهنگ با آداب و سنن ملی و مورد حمایت مراجع معظم تقلید و اکثریت متدین جامعه است،مشروط بر آن که مسئولان و متولیان فرهنگی کشور،با هماهنگی و انسجام و با شهامت و شجاعت وارد میدان شوند و با بی اعتنایی کامل به فشارها و جوسازی های دشمنان،به تکالیف الهی عمل می کنند.

گفتنی است،حساسیت و ظرافت این مسئله ایجاب می کند که دولت در مبارزه با آن،از برنامه هایی کوتاه مدت و دراز مدت استفاده کند.

در اينجا نگارنده یادآور می شود که سنگینی مسئولیت دولت،به هیچ وجه نافی مسئولیت افراد نیست؛زیرا بر اساس آموزه های اسلامی،جامعه به منزله خانواده بزرگی است که هر یک از اعضای آن،نسبت به دیگران،وظایف و مسئولیت هایی دارد.