اگر بنا بر اعزام عمومي باشد، اتوبوس در كشور كم مي آوريم

رئيس سازمان بسيج مستضعفين گفت: در حال حاضر هيچ تصميمي مبني بر اعزام بسيجيان نيست، اگر بنا باشد اعزام عمومي كنند، وسايل نقليه و اتوبوس ها در ايران براي اعزام مشتاقان به دفاع از حريم اهل بيت كم مي آيد. به گزارش اشراق24 به نقل از دانا،مراسم يادبود چهلمين روز شهادت سردار حاج حسين همداني […]

indexرئيس سازمان بسيج مستضعفين گفت: در حال حاضر هيچ تصميمي مبني بر اعزام بسيجيان نيست، اگر بنا باشد اعزام عمومي كنند، وسايل نقليه و اتوبوس ها در ايران براي اعزام مشتاقان به دفاع از حريم اهل بيت كم مي آيد. به گزارش اشراق24 به نقل از دانا،مراسم يادبود چهلمين روز شهادت سردار حاج حسين همداني عصر سه شنبه با حضور گسترده مقامات لشگري و كشوري و همرزمان آن شهيد در حسينيه فاطمه الزهرا (س) برگزار شد. در حاشيه اين مراسم كه سردار نقدي رئيس سازمان بسيج مستضعفين نيز در آن حضور يافته بود، بسيجيان در پايان برنامه در مسير خروج، راه را بر وي بستند.

نفر اول از بسيجيان خود را در مسير سردار نقدي قرار داد و خطاب به وي گفت: چقدر بايد صبر كنيم و شهادت يك به يك عزيزترين ياران انقلاب را ببينيم، من چطور براي دفاع از حريم اهل بيت به سوريه يا عراق بروم؟

در ادامه مسير يكي ديگر از بسيجيان گفت: سردار شما را به خدا در اعزام بسيجيان به سوريه تعلل نكنيد، چرا بسيجيان را اعزام نمي كنيد؟ من مي خواهم براي نابودي داعش و دفاع از حرم، به سوريه بروم.

يا ديگري اظهار داشت: من كجا ثبت نام كنم؟ چطور به سوريه بروم؟ چرا به درخواست هاي اين جمع پاسخ مثبت نمي دهيد؟

رئيس سازمان بسيج مستضعفين همچنان كه به هر نحوي شده از يك يك اين بسيجيان عبور مي كرد، خود را به درگاه اول رساند و قبل از اينكه خارج شود، گروهي از جوانان جلوي او را در حالي كه براي درخواست شركت در جهاد عليه تكفيري ها، اصرار داشتند، سد كردند.

سردار نقدي در پاسخ به اين جمع پر شور و مصمم گفت: اعزام عمومي نيست، و تنها كساني اعزام مي شوند كه داراي تخصص و مهارت نظامي خاصي باشند.

در  اين ميان چند نفر از بسيجيان در حالي كه كارت هاي خاصي را نشان مي دادند، با صداي بلند اصرار مي كردند كه: ما تخصص داريم، پس چرا ما را اعزام نمي كنيد؟!

وي در پاسخ گفت: در حال حاضر هيچ تصميمي مبني بر اعزام بسيجيان نيست، اگر بنا بر اعزام باشد تنها شما نيستيد، بلكه اگر بنا باشد اعزام عمومي كنند، وسايل نقليه و اتوبوس ها در ايران براي اعزام مشتاقان به دفاع از حريم اهل بيت كم مي آيد. بسياري از بسيجيان هستند كه در صف، براي اعزام لحظه شماري مي كنند.

سردار نقدي با اين حرف، صف فشرده بسيجيان را كه همچنان بر درخواست خود اصرار مي ورزيدند، شكست و از درگاه اول، به سختي عبور كرد و تا رسيدن به درب خروجي حسينيه حضرت زهرا (س)، اين مراجعات و اصرارها ادامه پيدا كرد.

جمع زيادي از جوانان بسيجي با همهمه اي كه به راه افتاده بود خود را به جلوي درب خروجي حسينيه رساندند و به طور جدي مانع خروج سردار شدند. از هر گوشه اي جواني با صداي بلند براي اعزام به سوريه يا عراق اصرار مي كرد. يكي به چهارده معصوم، قسم مي داد، سيد جواني كه آنطرف تر ايستاده بود به جدش رسول الله (ص) قسم مي داد و ديگري مي گفت: در آخرت از اينكه اجازه اعزام پيدا نكرده، به خدا شكايت خواهد كرد.

نوجوان بسيجي از انتهاي جمعيت با حلقه اي از اشك كه در چشمانش آماده چكيدن بود، مي گفت: سردار من بچه سيدم، به جدم قسم كه لحظه اي آرام نمي نشينم تا مرا به سوريه اعزام كنيد، مگر ما، از امثال شهيدان مدافع حرم چه كم داريم كه ما را به سوريه نمي فرستيد!.

كار بالا گرفت و چندتن از مسئولين با بسيجيان اوقات تلخي كردند و گفتند: سردار نقدي كارهاي زيادي دارد، بگذاريد برود و به كارش برسد.

اما سردار نقدي باز هم تأكيد داشت صحبت هاي بسيجيان را بشنود.

راه حسينيه بند آمده بود، نه كسي مي توانست داخل شود و نه كسي مي توانست خارج شود، همين باعث شد بر ازدحام و فشار جمعيت در آستانه در افزوده شود.

با درخواست سردار نقدي جمعيت آرامتر شد و فضا به گونه اي شد كه تقريباً صداي بلند سردار را همه مي شنيدند؛ در همين حال، وي گفت: فعلاً بنايي بر اعزام بسيجيان نيست؛ اگر روزي فرمان برسد و تصميم بر اعزام عمومي باشد، همگي با هم، دست جمعي مي رويم و آن روز دير نيست.

با اين حرف، جمعيت با صداي بلند صلوات فرستاد و راه براي عبور سردار نقدي باز شد و او از جمع عبور كرد.