اندر احوالات چند اشتباه!!!

وبلاگ “موج ریاضی” نوشت:

گويند در زمان هاي  نزديك به قله ي دانش ،وزراي آموزش و پرورشي در ايران بودند كه حسابي با عمر وسواد ملت بازي مي كردند !!!

اگر كسي را تعجب فراگرفت ،مطلب را تا انتها بخواند شايد او هم ….

قدبم قديم ها ،يعني قبل از انقلاب ، سيستم آمورشي  مملكت  ما 6=6!بود وبعد از انقلاب خصوصا از نوع فرهنگي اش !!،با نگاه به كشور ژاپن پيشرفته !!،سيستم را به 4،3،4ارتقا داده باشد كه موجبات سريع تر شدن دانش گردد!! جالب اينكه هرروزمدلش هم به روز مي شد :” يك روز ثلثي وفردايش ترمي و آون فردايش ،سالي واحدي . تازه !نوع عوض كردنش هم جالب بود يك مدرسه اي در يك شهري (اگر از پايتخت دور باشد ،بهتر است!!) از همه جا بي خبر (البته دانش آموزانش !!)  را هدف مي گذاشتند و اين دانش آموزان را حسابي مي آزمودند ،بعد اگر دانش آموزي زير اين روش ها زنده ماند!!! وپاس شد! بعد آن را كشوري مي كردند و …(غافل از اينكه بعد ها براي اين موش هاي آزمايشگاهي !!حداقل امكاني فراهم آورند تامشكلاتشان كم شودو…) واينها همه گذشت تااينكه موفق به ابداع سيستم 3،3،3،3شدندو كم كم هم روي به نظام هاي توصيفي وخلاص شدن دانش آموز از زير فشارهاي درس خواندن! شدندو…(چون مدرن است ،بعد از تلفاتش ،ان شا الله كه بهبود پيدا مي كند،خبرهاي اصلاحي اش مي آيد !)

خب،حالا اين اداره را با معلماني مظلوم به فيض مي رسانيم :

در اوايل دهه 80،پديده اي در اداره شكل گرفت با نام معلمان حق التدريس!چرا كه يكهو!! جمعيت زياد شد و معلم كم !(آن هم ربع قيمت معلمان بازار رسمي !وبدون هيچ بيمه اي )اين بيچارگان ،فقط به اميد” روزي استخدام خواهم شد” با اين قيمت ها گاها صد كيلومتر مي رفتند و هر چه مي دانستند در اختيار شاگردانشان مي گذاشتند ،(خب ،الحمدلله !اين معلمان مفتي خوب جواب دادند وودانش آموزان را عجب به رتبه هاي نيك مي رساندندو..) داستان زمان استخدام ها جالب تر مي شد ،اگر در طول خدمتشان 24 ساعت در هفته داشتند داراي سابقه بودند واگرنه …تازه اين حساب ،كتاب هم شامل 9ماه سال مي شدونه همه آن و با اين زرنگي !!آنها ،كساني يافت شدند كه 10سال از عمرشان را به زور 4سال حساب كنند تا لايق استخدام شوندو.. گذشت تا سال 89  ، يك  دفعه ،20000هزار نفر رابا حقوق ومزاياي درست  استخدام كنند (التبه اگر يكبارمثل آدم ،نيرو گرفته باشندهمين يكبار بوده و بس!.البته با معلمان دانشسرايي وتربيت معلم اصلا در اين مقوله كاري نداريم) بعد پديده اي به نام معلمان شركتي  آمد و هزار ويك بخور بخور چند سوء استفاده چي و بعد ديگر بگذريم از دردسرهاي استخدامشان!كه خود داستاني است!

ماجرا اينجايش جالب مي شود :تصميم مي گيرند دانشگاه فرهنگيان تاسيس كنندپس تا 4-5سال ديگر استخدام نمي كنند،وچون معلم كم مي آورند ،اساسي !!! اول از ميان كساني كه به نام “باباي مدرسه ” ،استخدام نموده اند واز قضاي روزگار !ليسانس هستند ونه ديپلم و زير آن!!!،براي هرجا كه خالي باشد ،آموزش داده وجايگذاري مي كنند،(در اين ميان ، همه جور جابه جايي مي كنند ،از دبيرستان به دبستان وبالعكس و… تابه اين روش،خلاها پر شود )سال بعدش (يعني امسال ):دست به ابتكاري جالب زده وبه معلمي كه موظفيش 24ساعت است بي محابا تا 48ساعت هم مي دهندوالبته دادن حق التدريس آن را هم به صورت زير نويس در شبكه خبر قول مي دهند! واز همه مهم تر معلمان باز نشسته را هم ،چند سال اضافه خدمت مي زنند وباز اينگونه مشكل “كمبود معلم” را برطرف مي كنند وبا افتخار سال جديد را مي روند كه آغاز كنند در سايه ي اعتدال!

ودر اين ميان ، دانش آموزان هستند كه بايد تحمل پيري وناتواني معلمان بازنشسته را بكنند ،خستگي وعصبيت معلمان 50ساعته را هم والبته بي تجربگي ها راهم  …. وشايد نتيجه اي به معناي ترمز پيشرفت اين دانش آموزان  داشته باشد ….

و اصل ماجرا ،بسيار جوان فارغ التحصيل درجستجوي كار ،وجواني جوانان  كه مي آيد ودانش آموزي بهره اي نخواهد برد وتنها دعايي است كه اين جوانان در حق وزيراني مي كنند كه بي عدالتيها را اينگونه رواج مي دهند …..شما هم دعا كنيد !

 

انتهای پیام