همه حاشیه های مجازی قتل دلخراش مهرجویی و همسرش

به گزارش خبرنگار شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ از ساعات پایانی شب گذشته خبری تلخ، همه مردم به ویژه سینما دوستان را در شوک و بهت بزرگی فرو برد! قتل داریوش مهرجویی و همسرش در ویلای شخصی؛ قتلی که هنوز جزئیات زیادی از آن رسانه ای نشده ولی گویا با ضربات چاقو به گردن و اعضای بدن آنها به شکلی فجیع اتفاق افتاده است.

داریوش مهرجویی با ساخت فیلم ماندگار «گاو» خود را به عنوان آغازگر موج نوی سینمای ایران معرفی کرد و بعدها با ساخت آثار درخشانی همچون «اجاره نشین ها، هامون، لیلا، مهمان مامان و سنتوری» سکانس های ماندگاری را برای سینمای ایران به یادگار گذاشت.

پست های اینستاگرامی همسر مهرجویی

شاید اولین حاشیه های این قتل فجیع مربوط به پست های اینستاگرامی وحیده محمدی فر، همسر داریوش مهرجویی بود که از شبی هولناک در هفته گذشته خبر داده بود و خبرنگار روزنامه اعتماد هم بر همین اساس با او به گفت و گو نشسته بود؛ وحیده محمدی فر، همسر مهرجویی که دیشب همراه وی به قتل رسیده در ۱۵ مهرماه و در صفحه شخصی اینستاگرام خود ضمن شرح ماجرایی هولناک، از تهدید شدن توسط شخصی با چاقو خبر داده بود و گفته بود که پیش تر هم مورد سرقت و دزدی قرار گرفته است و تاکید کرده بود که در چند وقت اخیر دو سنتور با اسم و عکس‌های بهرام رادان و داریوش مهرجویی از آنها به سرقت رفته که خرید و فروش آن دزدی و غیرقانونی است.

همسر مهرجویی در همان متن اینستاگرامی گفته بود فردی که قصد حمله با چاقو به او را داشته، لهجه ای غیر ایرانی داشته است و همین موضوع باعث گمانه زنی های زیادی در فضای مجازی شده است و سمت و سوی این ظن و گمان بیشتر به سوی افغانستانی ها رفته است! ابتدا روزنامه اعتماد در همان هفته گذشته در گفت و گو با وحیده محمدی فر همسر مهرجویی این اتفاق تهدید با چاقو را رسانه ای می کند و اتفاق مشکوک این داستان این است که درست در شبی که مهرجویی و همسرش به قتل می رسند، دوباره روزنامه اعتماد همان مصاحبه را بازنشر داده است! چه دلیلی دارد که مصاحبه هفته گذشته اعتماد، درست در شب قتل مهرجویی و همسرش مجددا بازنشر شود؟!

بازنشر مصاحبه ای که دردسرساز شد!

بهزاد بهزادی رئیس شورای سیاست گذاری روزنامه اعتماد در گفت‌وگویی با ایسنا درباره ماجرای اصلی انتشار گفت‌وگوی همسر داریوش مهرجویی در روزنامه صبح یکشنبه اعتماد صراحتا تاکید می‌کند: متاسفانه بسیاری تلاش می‌کنند در این فضا به یکدیگر نسبت‌های ناجور بدهند. این در حالی است که چطور ممکن است یک روزنامه از قتل به این بزرگی خبردار باشد و این تیتر را بزند! من تاکید می‌کنم انتشار این مصاحبه کاملاً اتفاقی بوده و ما اطلاعی از قتل آقای مهرجویی و همسرشان نداشتیم.

او سپس توضیح می‌دهد: خبرنگار ما این مصاحبه را چند روز پیشتر با همسر آقای مهرجویی انجام داده بود و مصاحبه مجددی با ایشان برای تکمیل گرفت که صبح روز گذشته این مصاحبه توسط خبرنگارمان تکمیل شد و ما آن را برای چاپ آماده کردیم. اگر تاکیدمان در تیتر روی سنتور و دزدی آن بود، مسئله احساسی کار برایمان مهم بود وگرنه این خبر کاملاً اتفاقی بوده است. من تاکید می‌کنم صبح روز گذشته، خبر چیده شد و روزنامه اعتماد بعدازظهر شنبه حدود ساعت ۶ و ۷ عصر بسته شد و کار این گفت‌وگو تمام شده بود و ما هیچ خبری از قتل نداشتیم. من خودم هم ساعت دو نیمه شب این خبر تلخ را شنیدم و بسیار شوکه شدم. صحت این امر از تیتر ما کاملا مشخص است (سنتور علی سنتوری را دزدیدند). من هنوزم نمی‌دانم قتل دقیقاً چه ساعتی اتفاق افتاده است.

گزارش پزشکی قانونی درباره‌ قتل داریوش مهرجویی و همسرش

براساس گزارش پزشکی قانونی پس از انجام کالبدگشایی علت فوت مرحوم مهرجویی و همسرش خونریزی شدید به دلیل جراحات وارده به واسطه برخورد چاقو یا جسم برنده و نوک تیز به بدن اعلام شده است.

ضرباتی با چوب و یا جسم سخت نیز به سر مرحوم مهرجویی برخورد کرده که منجر به شکستگی سر نشده و علت فوت نبوده است.

طبق گزارش پزشکی قانونی فرضیه‌ها درمورد تجاوز در مورد هر ۲ نفر از مقتولین منتفی است.

داریوش مهرجویی توسط چه کسانی مورد آزار و اذیت قرار گرفت؟!

اخبار قتل داریوش مهرجویی و همسرش در حالی افکار عمومی را در بهت فرو برد که آخرین تصاویر ذهنی، ما را به‌روزهای اکران فیلم «گاو» در لوکزامبورگ می‌برد؛ جایی که مهرجویی از آزار و اذیتش توسط جریان خودفروخته گلایه می‌کند.

روزهایی که فیلم‌ساز کهنه‌کار ایرانی توسط دوربین به‌دست‌های بازجو مورد آزار و اذیت قرارگرفته بود، درست شبیه به حوادثی که برای پرویز پرستویی در لس‌آنجلس رخ داد. در واقع مهرجویی در ماه‌های اخیر از سوی جریان ضدایرانی مورد آزار و اذیت قرار گرفته بود، هم در خیابان‌های لوکزامبورگ و هم در نشست‌های خبری!

استوری دردناک دختر مهرجویی

مونا مهرجویی دختر نوجوان داریوش، اولین کسی بود که بر سر جنازه های غرق به خون پدر و مادرش حاضر می شود و بلافاصله پلیس را در جریان می گذارد؛ بدون شک این دختر بی گناه تا ابد این صحنه دردناک و فاجعه آمیز از خاطرش پاک نخواهد شد.