نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
به گزارش نسیم اشراق، فرشهای ایلیاتی و روستایی ایران سرشار از منابع مهمی جهت مطالعه هنر و فرهنگ عشایری و روستایی ایران به شمار میروند.
کاربرد نقوش و رنگهای به کار رفته در این قالیها بازتاب آئینها، فرهنگ، آداب و رسوم، هنر و سلیقه زیست مردم منطقه است، هر یک از نقوش آمیزهای از اشکال و رنگهای متاثر از طبیعت و باورهای بافنده خلاق است که در ذهن و دستان او آفریده میشود و بر بافته نقشی از زیبایی های خلقت را به نگاره در میآورد.
به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی ایلات خمسه در شهرستان خدابنده و قرار گیری در نزدیکی شاه راه جاده ابریشم، همسایگی با مهم ترین شهرهای بافت قالی ایران از جمله بیجار، همدان و قزوین و سکونت اقوام بسیاری از عشایر کرد و ترک و لر زبان و اقوام دیگر، موجب تنوع فرهنگی آن شده است، لیکن به واسطه همزیستی و اتحاد طولانی مدت این اقوام مهم ترین عنصر فرهنگ بافت قالی آن یعنی “هویت” دستخوش تغییرات چندانی نشده است.
ژوبر فرانسوی که در سال 1806 میلادی (1185شمسی) از ایران بازدید کرده است درباره ایلات خمسه زنجان می گوید: «ایل افشار مقیم خمسه، فرش و نمد و پارچه های پشمی خود را به معرض فروش گذاشته در عوض اسلحه و باروت و سرب خریداری می کنند».
کیهان درجلد سوم از کتاب جغرافیای مفصل ایران ، مهمترین مناطق قالی بافی ایران را برشمرده است که «منطقه خمسه گروس و بیجار» را می توان در بین آنها مشاهده کرد.
بیگدلی مولف کتاب ایل سونها درباره یکی از ایلات خمسه چنین می نویسد: «یک شعبه از ایل بیگدلی که از حوالی ساوه و خرقان از زمان شاه اسماعیل اول زندگی میکرده اند و هنوز هم در اطراف قیدار، کرسف ،زرین آباد، گرماب و کنار رودخانه بزینه رود زندگی میکنند و بکلی از وضعیت ایلی خارج شده و به تخته قاپو و کشاورز تبدیل شدهاند، شمارشان بیش از50 هزارنفر است و اشتغالشان عبارت است از کشاورزی، دام داری، قالی و قالیچه و جاجیم و غیره…».
آنچه مسلم است قالیچهها از آنجا که همواره کاربردی بوده، به لحاظ ساختار طبیعی شان در برابر رطوبت و شرایط نامناسب آسیب پذیر بوده و در طول زمان دچار آسیب شده و در معرض نابودی قرار گرفته است، از این رو کمتر به نمونههای موجود از گذشته تکیه شده و به جز مواردی که در موزهها نگهداری می شود اطلاعات ما در مورد نقش، شیوه بافت و نوع رنگ آمیزی از طریق میراث به جا مانده از هنر گذشتگان است که نسل به نسل و امانتدارانه به ما منتقل شده است و این خود از ویژگی های هنرهای سنتی است که کمتر شاهد تغییر و تحول اساسی در این هنرها هستیم مگر به صورت آرام و تدریجی که خود دارای ضوابطی است.
منطقه خمسه نیز به واسطه شرایط اقلیمی و طبیعی، از گذشته تاکنون شرایط مناسبی برای بافت انواع قالیچهها فراهم کرده است، وجود دام اصیل افشاری در منطقه نیز ایجاب کرده است تا با در دسترس بودن پشم فراوان و وجود انواع گیاهان برای رنگرزی سنتی الیاف، بستر لازم برای ادامه حیات این هنر فراهم شود، اما امروزه نسبت به گذشته، زنان و دختران مناطق مختلف خمسه کمتر به بافت قالی و قالیچههای محلی مشغول هستند که جدا از اینکه طبق سنتی دیرینه به عنوان کاربردی دست بافتههای این مناطق به شمار میرود، یکی از منابع تامین معیشت زندگی آنان نیز به شمار میرود.
از سویی این هنر در میان زنان و دختران این مناطق به عنوان یکی از اقلام فرهنگی نیز محسوب میشود که به نوعی هنرمند بافنده، اندیشه، فکر و باورش را از طریق هنرش به مخاطب منتقل میکند، این کار خود به خلق نقوش مختلف با معانی متعدد منجر م شود.
در جایی، طبیعت، اقلیم، باورها و افکارش، منشا نقش آفرینی بر روی قالیچههایی قلمداد میشود که سعی دارد به بهترین حالت ممکن متجلی شود، از این رو در قالیچههای خمسه نیز میتوان، روایت طبیعت، جانوران، گیاهان و اشیایی را یافت که در زندگی روزمره مردم این مناطق ملموس و قابل مشاهده است و به نوعی منبع اقتباس نقوش قالیچههای آنان قلمداد میشود.
به طور کلی بافت اکثر این قالیچهها توسط زنان و دختران، روستاهای منطقه صورت میگیرد و مردان در کار تامین مواد اولیه، که عبارت از پشم گوسفندی، در برخی موارد موی بز و رنگرزی الیاف است مشارکت دارند.
بافت قالیچهها به طور متوسط در ابعادی بین 80 تا 250 سانتی متر در نوسان است و بر روی دارهای عمودی صورت میگیرد، آموزش و یادگیری هنر بافندگی به صورت نسل به نسل و از طریق آموزش شفاهی و سینه به سینه توسط مادران به دختران منتقل میشود، به نوعی یادگیری این هنر در میان دختران و زنان روستا به عنوان بخش مهمی از فرهنگ و افتخارات آنان محسوب میشود و ذوق و سلیقه خویش را از این طریق به رخ میکشانند.
وجود اقوامی مانند کردها و ایلات مختلف در این منطقه باعث شده تا گوناگونی طرح و نقش را در میان آنان شاهد باشیم.
همچنین تعاملات فرهنگی اقوام این شهرستان با مناطق همجوار مانند استان همدان، کردستان و قزوین به خصوص بیجار، در برخی موارد تغییرات نقش یا الگوپذیری از نقوش قالیچههای سایر را به دنبال داشته است.
در مناطق مختلف شهرستان خدابنده (خمسه) نیز وجود طبیعت و اقلیم متنوع، همچنین باورها و عقاید یکسو و گاه متفاوت، ظهور و تجلی نقوشی با تنوع و ساختاری منطبق بر بافت فرهنگی همان مناطق را در پی داشته است.
جواد دین محمدی،کارشناس فرش و دستبافتهها،کارشناس ارشد تاریخ و پژوهش هنر از خدابنده
این مطلب بدون برچسب می باشد.
Δ