زيارتي با پاي دل

ثبیر:مولاي بي پناهان….. رضا ياور بي کسان…. مولاي من ميخواهم تمامي واژه ها را براي ستايش بزرگيت روانه سفيدي کاغذ نمايم اما چه کنم که واژه ها نيز در برابرت سرتعظيم فرود آورده و شرمگينند از بيان وجود مقدست آقاي من ،مهمان تو بودن لياقتي ميخواهد که ما نداريم. اما… اما امروز ما توفيق زيارتت […]

ثبیر:مولاي بي پناهان….. رضا ياور بي کسان….

مولاي من ميخواهم تمامي واژه ها را براي ستايش بزرگيت روانه سفيدي کاغذ نمايم اما چه کنم که واژه ها نيز در برابرت سرتعظيم فرود آورده

و شرمگينند از بيان وجود مقدست آقاي من ،مهمان تو بودن لياقتي ميخواهد که ما نداريم.

اما… اما امروز ما توفيق زيارتت را داشتيم

زيارتي با روي سياه و قلب هاي بيقرار زيارتي با پاي دل چرا که امروز پرچم زيبايت مهمان ما بود مهمان پايتخت شورو شعور حسيني امروزپرچم و خادمانت مهمانان ويژه ي مصلي بودند پرچم آستان قدس رضوي و حضور خادمان تمامي دل هارا روانه حرمت ساخت .

چه عشق بازي مي کند دل ما زنجاني ها با عطر وجود خادمانت .

اشک ها همه نمايان قلب هاي تپنده اي بود که از فراق بارگاه ملکوتي خراسان همچون کبوتران پرميگشودند لبخند ها خبر از حضور سروران حرمت راميدادند……..

چه زيبا بود صحنه بوسيدن پرچم که از وجود پر برکت شما منزلت و بزرگي يافته بود مولا جان هرچه بگويم از شکوه و زيبايي مراسم کم گفته ام زبانم قاصر است از بيان کرم و بزرگيت……..

زير لب زمزمه است زمزمه يا رضا ،رضا

يه لحظه ياد اين متن افتادم

ميشه شاهي کني / منو راهي کني

چي ميشه به منم / يه نگاهي کني

هرکي که حاجت روا شد / گدا اومد پادشاه شد

عاشق اقام امام رضا شد / خادم آقام شد

منم اومدم گداشم / کفتر گنبد طلاشم

ايشاالله حاجت رواشم / خادم آقاشم

خوردم آب و دون ات / که شدم ديوونه ات

آب زمزم کجا / آب سقا خون ات

التماس دعا