بررسی تاثیر نشانه‌ها در فرهنگ سازی و سبک زندگی

عده ای از حذف این نشانه‌ها دم می‌زنند و برخی دیگر در پی تغییر این نشانه‌ها هستند و هر دو گروه بی‌تردید در پی حذف اصل ماجرا و کم رنگ کردن اثرات وضعی فرهنگ مرتبط با ان نشانه‌ها هستند. مقدمه نشانه‌شناسی علمی است کم‌ و ‌بیش نو پا و عمر آن هنوز به یک سده […]

عده ای از حذف این نشانه‌ها دم می‌زنند و برخی دیگر در پی تغییر این نشانه‌ها هستند و هر دو گروه بی‌تردید در پی حذف اصل ماجرا و کم رنگ کردن اثرات وضعی فرهنگ مرتبط با ان نشانه‌ها هستند. 65af2577_5f3a_4ab4_be4d_1a2578c05bc8

  • مقدمه

نشانه‌شناسی علمی است کم‌ و ‌بیش نو پا و عمر آن هنوز به یک سده نرسیده است؛ نخستین ‌بار فردینان دو سوسور در درس‌گفتارهایش که پس از مرگ‌ وی در قالب کتابی به نام دوره زبان ‌شناسی عمومی [یا درس‌هایی درباره زبان ‌شناسی همگانی] در سال ۱۹۱۶ به چاپ رسید از آن یاد کرد:

«زبان نظامی از نشانه‌هاست که عقاید را بیان می‌کند، و از این رو قابل‌ قیاس با نظام نگارش، الفبای ناشنوایان، مناسک نمادین، اَشکال [قواعد] مؤدّبانه، علامت‌ های نظامی و غیره است. زبان، اما، مهم‌ترینِ این نظام‌ هاست. می‌توان علمی را متصوّر شد که موضوعش پژوهش تکامل این نشانه‌ ها در زندگی اجتماعی باشد. این علم بخشی از روان ‌شناسی اجتماعی، و از این رو شاخه ‌ای از روان ‌شناسی همگانی خواهد بود. ما آن را نشانه‌ شناسی[سه‌میولُژی] می‌نامیم (از واژه یونانی «سه‌ میون» به معنای «نشانه»). نشانه ‌شناسی معلوم خواهد کرد که نشانه‌ ها از چه ‌چیز ساخته‌ می‌شوند و قوانین حاکم بر آنها کدام‌ اند.» [1]

هر چیز که می‌بینیم مجموعه ‌ای از نشانه‌های دیداری است، دیدن پیش از واژگان و زبان وجود داشته و هر کودکی پیش از آن‌که حرف بزند یا به ‌اصطلاح زبان باز کند، با نگریستن چیزها و کسان را می‌شناسد.[2] دیدنِ چیزها و یاد سپاری آن‌ها تصویری ذهنی از آنها به‌ ذهن می‌سپارد که به هنگام اندیشه به آن چیز یا به هنگام بُردنِ نام آن، تصویر ذهنی ‌اش در ذهن نقش می‌بندد؛ این تصویر ذهنی را «انگاره» می‌نامیم.

  •  کارکرد نشانه‌ها

کارکرد نشانه انتقال اندیشه به‌وسیله پیام است، این امر نیاز به وجود عناصری چند دارد از جمله، موضوع یا مرجع، نشانه‌ها، رمزگان، وسیله انتقال و صد البته یک فرستنده و یک گیرنده.

یکی از موارد فرهنگ‌سازی استفاده از علائم و نشانه است. نشانه به قدری مهم است که جریان های فرهنگی غربی حتی در حوزه معماری و تولید محصول نیز با «نشانه» تحت عنوان برند(Brand) فعالیت می‌کنند و در این مسیر توانسته‌اند اذهان بسیاری از مردم جهان را با علائم و نشانه‌های تولیدات و آثار خود همراه کنند. این نشانه می‌تواند یا یک آرم یا علامت باشد یا یک نام و اسم خاص. از این رو بررسی جایگاه و میزان اثرگذاری نشانه‌ها در حوزه فرهنگ و سبک زندگی می‌تواند به جریان‌سازی فرهنگی کمک بیشتری نماید.

امام خامنه‌ای(حفظه الله) در جمله‌ای معروف فرموده‌اند: «این انقلاب بی نام خمینی در هیچ کجای جهان شناخته شده نیست.»

با تعمق و تامل در مفهوم بیان مبارک فوق در می‌یابیم که معظم له نام مبارک «خمینی» را به عنوان «نشانه»‌ای برای شناخت انقلاب اسلامی ایران در سر تا سر جهان ذکر می‌کنند. به عبارتی نام «خمینی» نامی است که فرهنگ‌سازی و جریان انقلاب اسلامی از آن گرفته شده است. نمی‌شود از انقلاب اسلامی ایران سخن گفت و نامی از امام خمینی(ره) به زبان نیاورد. به هر حال «نشانه» در هر فرهنگ و هر کشوری وجود دارد و استفاده از آن به مثابه معرفی نمادها و هویت حقیقی مردم آن خطه و دیار می‌باشد.

  • نماد، نشانه‌ و رمز

نماد و رمز در دیدگاه روانکاوان(فروید و یونگ)

از دیدگاه روان‌کاوی ساختار روان انسان سه‌ وجهی ست: نهاد(ID)، من(ego) و اَبَرمن(super-ego).  نهاد یا ناخودآگاه شامل غریزه‌‌هایی که از سازمان بدنی فرد ریشه می‌گیرند و امیال زیستی او است، و به ‌دنبال لذت می‌باشد. من یا خودآگاه، خِردپذیر و عقلانی است که در پی برآورده کردن خواست‌های نهاد طبق مقتضیات واقعیت است. اَبَرمن وجدان یا بخشی‌ ست فراتر از بخش خودآگاه که دستورهای اخلاقی از آن برون می‌تراود. در نگاه فروید نمادسازی یکی از راه‌های رؤیاوَرزی و نمایش‌ رؤیاهاست که در واقع چیزی جز تجلی خواست‌ها و امیال نهاد یا ID نیست.

نمادسازی فرآیندی ست که در آن برخی اشیای خنثی جایگزینِ جنبه‌‌ای یا افرادی که با آن جنبه مربوط‌‌اند و رویا نمی‌خواهد آنها را باز شناسد، می‌شوند.[3] نماد هم عموماً شیئی ست کما بیش عینی که جایگزین چیز دیگر شده، و بدین‌ علت بر معنایی دلالت دارد.

  • نشانه‌شناسی در فرهنگ عاشورا

با نگاهی به نمادها و نشانه‌های عاشورا و فرهنگ حسینی در می‌یابیم که بیرق و پرچم و پیراهن سیاه و اشک و ناله همه از نشانه‌های نمایش این موضوع جهانی است که کنون ماه محرم است و به عبارتی دیگر تبلیغ این ایام و جریان‌سازی عزاداری حسینی به عنوان یک نماد اسلامی از نمونه‌های اثر آن نشانه‌ها می‌باشد. این که در میان مردم عده‌ای با تکیه بر این نشانه‌ها دست به جریان‌سازی فرهنگی می‌کنند امری لازم و قابل تقدیر است. در فرهنگ حسینی باطن است که حقیقت افراد را تشکیل می‌دهد و ظاهر بهانه‌ای است برای اعلام عزاداری. تا زمانی که کسی پیراهن مشکی به تن نکند دلیلی وجود ندارد تا دیگران به او تسلیت بگویند؛ اما زمانی که کسی را در لباس مشکی می‌بینیم اولین سوالی که از او می‌پرسیم از حادثه‌ای است که احتمالا برای اطرافیان یا نزدیکان وی رخ داده است و بی دلیل کسی به فرد دیگری تسلیت یا مبارک باد نمی‌گوید.

بنابراین نمادهای حسینی از اهمیت بالایی برخوردارند و می بایست مورد توجه قرار بگیرند. حضرت امام(ره) در بیانی گوهر بار فرموده‌اند: «این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است.» این بیان مبارک اثبات می‌کند که حرکت عمومی مردم در ایام محرم و صفر و توسل به صاحبان این ایام و رنگ و بوی حسینی کشور باعث شده تا اسلام زنده بماند. امری که شاید، با کمرنگ شدن و یا حذف شدن نمادها و نشانه‌های حسینی دیگر چیزی از آن باقی نمی‌ماند. به عبارتی اگر نمادها و حرکت دسته‌های عمومی عزاداری که شاید بتوان آن را راهپیمایی دینی – سیاسی مسلمانان سراسر جهان نامید باعث شده تا اسلام بتواند همچنان در جهان به عنوان یک قدرت بزرگ به منظور جذب قلوب آماده ی افراد دیگر حرکت داشته باشد.

 تهدیدهای پیش رو در فرهنگ‌سازی و نشانه‌های عاشورایی

در این میان عده‌ای از افراد به اصطلاح روشن فکر ایراد می‌گیرند که چه دلیلی وجود دارد تا در ایام محرم حتما پیراهن سیاه به تن کنیم و بر سر و سینه بزنیم؟! یا چه دلیلی دارد که در محل های عمومی دسته‌های عزاداری به راه بیاندازیم؟! از نگاه نگارنده این گونه اظهار نظرها از سوی قشر روشنفکر، بوی انحراف می‌دهد و هدف اصلیشان در گام اول حذف شعائر است. اما در مقابل جامعه مذهبی و مومن می‌بایست با تکیه بر حفظ و انتشار شعائر اسلامی در مقابل نظریه‌های منحرف و یا ساده لوحانه عده‌ای کار فرهنگی بیشتری انجام دهند.

برای مثال در حماسه کربلا و در پیِ آن در تعزیه و شمایل ‌نگاری‌، «شِمر» نماد شرّ مطلق است و جامه سرخ‌ رنگ وی نماد خون‌ریزی، شقاوت و دَدمنشی او ست که این‌ها برخاسته از متنِ روایتِ کربلاست و بعدها به هنرهای دیداری راه یافته است.

از این رو در می‌یابیم که هر موضوع در این جهان نشانه‌ای دارد و هر نشانه مفهومی خاص. نشانه‌های عاشورایی نیز از این قاعده مستثنی نیستند و در بطن خود حرفهای عمیقی را جمع کرده‌اند. بیرق و پرچم از جمله نشانه‌هایی است که انسان را به یاد حوادث خاص می اندازد. لذا به جهت حفظ فرهنگ و ارزش های مرتبط می بایست نشانه ها و ظواهر آن حرکت را نیز حفظ کرد.

عده ای که از حذف این نشانه‌ها دم می زنند و برخی دیگر در پی تغییر این نشانه ها هستند و هر دو گروه بی‌تردید در پی حذف اصل ماجرا و کم رنگ کردن اثرات وضعی فرهنگ مرتبط با ان نشانه‌ها هستند. سوالی که در اینجا پیش می‌آید این است که چطور می‌شود نام و نشان کسی به طور کامل حذف شود ولی در مقابل همه از فرهنگ و روحیات و خوی و منش او سخن بگویند؟!

  •  نتیجه گیری

به هر حال عزاداری سیدالشهدا (ع) و یاران و خاندانش، تضمین کننده زنده بودن پیام عاشورا در طول اعصار و قرون است. لذا از مواردی که می‌بایست به شدت مورد توجه مسئولان فرهنگی شهر قرار بگیرد، حفظ شعائر اسلامی و ایرانی است و در نقطه مقابل می‌بایست با زیرکی و درایت نشانه های فرهنگ بیگانه را که فکر و جان جوانان مسلمان هدف گرفته اند به طور کلی از بین برد. نشانه هایی از جمله نمادهای مثلثی شکل که بعضا به شکل اهرام ثلاثه و نماد فرعونیان و از سویی دیگر نشانه گروههای صهیونیستی است و همینطور نمادهایی که با علامات خاص مانند (X) که به کابالا معروف شده و نمایانگر بعضی گروه های شیطان پرستی است؛ همه و همه از مواردی هستند که آسیبهای بسیاری را برای نسل جوان فعلی و آتی خواهد داشت.

  • ·        منابع و ماخذ:

1-     ساختار و تأویل متن- ص ۱۳

2-     از نشانه‌های تصویری تا متن – ص ۱۶

3-     استور، آنتونی-فروید –حسن مرندی- انتشارات طرح‌نو- ص52

نویستده:فاطمه عبداللهی مدرس دانشگاه