اهدای عضو و آنچه که باید درباره اش بدانید

زندگی بخشیدن به دیگری با پذیرش و باور مرگ یک عزیز؛ آنقدر بار دراماتیکی دارد که می تواند تا وقتی جهان ادبیات، سینما و تئاتر وجود دارد محور اصلی خیلی از داستان ها، فیلم ها و نمایش ها باشد. به گزارش اشراق۲۴،زندگی بخشیدن به دیگری با پذیرش و باور مرگ یک عزیز؛ آنقدر بار دراماتیکی […]

زندگی بخشیدن به دیگری با پذیرش و باور مرگ یک عزیز؛ آنقدر بار دراماتیکی دارد که می تواند تا وقتی جهان ادبیات، سینما و تئاتر وجود دارد محور اصلی خیلی از داستان ها، فیلم ها و نمایش ها باشد. ۱۴۵-۱۷۱۰۱

به گزارش اشراق۲۴،زندگی بخشیدن به دیگری با پذیرش و باور مرگ یک عزیز؛ آنقدر بار دراماتیکی دارد که می تواند تا وقتی جهان ادبیات، سینما و تئاتر وجود دارد محور اصلی خیلی از داستان ها، فیلم ها و نمایش ها باشد. عسل بدیعی، بازیگر سینمای ایران در ۳۶ سالگی دچار مرگ مغزی شد و خانواده اش که مدتی پیش درگیر پیدا کردن کبد دریافتی برای رضا داوودنژاد بودند، این بار اهداکننده اعضای بدن عسل بدیعی شدند تا به قول داوودنژاد «کبد امانتی را به بیمارستان شیراز برگردانند.» حالا ۷ عضو بدن عسل بدیعی، در بدن ۷ بیماری است که روی تخت بیمارستان چشم انتظار دریافت عضو بودند و زندگی دوباره به آنها بازگشته.

شاید داستان، شبیه داستان نمایش «دیوار چهارم» باشد؛ نمایشی که امیررضا کوهستانی تا اسفند ۹۱ آن را اجرا کرد و داستان زنی غیرایرانی را تعریف می کرد که قلب مرد خوزستانی را دریافت کرده و با آن زنده بود. شاید شبیه همان داستان، دریافت کننده به این فکر کند که حالا بخشی از کسی است که اعضای بدنش را به او داده و شاید شبیه او روزی در عکس های صفحه شخصی مجازی اش، درست روی قلب یا کبد یا کلیه اش، نام او را «تگ» کند. همان جا که نگار جواهریان به قلبش اشاره می کرد و برای همسر مرد خوزستانی می گفت: «قرار بود هر دومون مرده باشیم اما الان من اینجام… اینکه یکی مون زنده باشه، بهتر از اینه که جفتمون نباشیم دیگه، نه؟ عامر اینجاست. من توی عکس هام، روی قلبم تگش می کنم.»

 

 

بیمارستان مسیح دانشوری، واحد فراهم آوری اعضای پیوندی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی است که زیرمجموعه اداره پیوند و بیماری های خاص در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی محسوب می شود. البته بیمارستان مسیح دانشوری، تنها واحد جمع آوری اعضای اهدایی نیست و به عنوان یکی از مهم ترین مراکز پیوند اعضا،بیماران مشکوک به مرگ مغزی را شناسایی می کند و با گرفتن رضایت از خانواده های آنها، پیوند عضو را انجام می دهد.

صحبت درباره پیوند اعضا در ایران، به شکل جدی از سال ۱۳۷۲ شروع شد؛ یعنی سالی که لایحه پیوند اعضای بدن از افراد فوت شده به مجلس شورای اسلامی رفت اما تصویب نشد. تا اینکه مراجع تقلید فتوا دادند اهدای اعضای بیمار مرگ مغزی در صورت کسب رضایت، مجاز است. مجلس شورای اسلامی هم طرح پیوند اعضای افراد مرگ مغزی را در آبان ماه ۱۳۷۸ به تصویب مقدماتی و در ۱۷ فروردین ماه ۱۳۷۹ در مجلس ششم به تصویب نهایی رساند.

 

همزمان با این تحولات، واحد فراهم آوری عضو (کبد و کلیه) که در شیراز از سال ۱۳۷۲ فعالیت می کرد، گسترده تر شد. با تصویب آیین نامه اجرایی قانون «پیوند اعضای بیماران فوت شده یا بیمارانی که مرگ مغزی آنها مسلم است»، شبکه فراهم آوری اعضای پیوندی ایران، فعالیت هایش را از سال ۱۳۸۱ شروع کرد. هرچند اولین پیوند قلب ایران، در تیرماه ۱۳۷۲ توسط دکتر محمدحسین ماندگار انجام شد. تیم پزشکی تشکیل شده توسط دکتر ماندگار، قلب رضا بیشه ای (۴۸ ساله) را به پسربچه ای ۱۳ ساله پیوند زدند و پایه گذار تحولی مهم و بزرگ در ایران شدند. بعد از آن سال ها به مرور، بحث درباره پیوند اعضای دیگر هم ایجاد شد و به این روزهای بیمارستان مسیح دانشوری رسید و روزهایی که اولین پیوند دست هم در ایران انجام شد.

اهدای عضو، برای کسانی که دوست دارند بخشی از این جریان باشند شرایط سختی ندارد. هر کسی می تواند به وب سایت فراهم آوری اعضای پیوندی بیمارستان مسیح دانشوری برود (ehda.ir) و فرم پر کند. بعد از آن، کارت عضویت به آدرس خانه عضو جدید فرستاده می شود. البته داشتن این کارت به تنهایی برای رضایت اهدای اعضا کافی نیست چون قانون، شرط رضایت همزمان پدر و مادر را برای اهدای عضو تعیین کرده است. به همین دلیل کسی که این کارت را دریافت می کند باید خانواده اش را از تصمیمی که گرفته مطلع کند و با آنها درباره این تصمیم حرف بزند. داشتن این کارت در اصل نشان دهنده رضایت و خواسته دارنده آن برای اهدای اعضایش در صورت مرگ مغزی است.

قلب و ریه ها، کبد و روده ها، لوزالمعده و کلیه ها به علاوه بعضی از بافت ها، اعضای قابل پیوند بدن انسان هستند. مثلا از بین بافت های بدن، اهدای قرنیه می تواند بینایی کسی را که آسیب شدیدی به چشمش خورده برگرداند یا پیوند پوست، بیمارانی را که دچار سوختگی هستند نجات می دهد. پیوند مغز استخوان هم تنها درمان ممکن در بعضی از سرطان های خون است.

فردی که می خواهد اعضای بدن خود را اهدا کند، مراحل خاصی را طی می کند و به همین دلیل کمی دیرتر از متوفیان معمولی، به خاک سپرده می شود (بعد از حدود ۳۶ ساعت). برای انجام مراحل اهدای عضو، بعد از آنکه خبر وجود بیمار مرگ مغزی اعلام می شود، هماهنگ کننده واحد فراهم آوری اعضا به بیمارستان می رود تا مراحل مربوط به ویزیت اولیه انجام شود. اگر مرگ مغزی در معاینه اولیه تایید شود، نوار مغزی اولیه را از بیمار تهیه می کنند و فرم های مربوط به اهدای عضو را هماهنگ کننده پر می کند. بعد از آن، گیرنده را بر اساس گروه خونی، سایز اهداکننده، نوبت فهرست و… پیدا و اهداکننده را برای انجام عمل پیوند، با آمبولانس مجهز به بیمارستان مسیح دانشوری منتقل می کنند. بعد از انتقال به بیمارستان، اهداکننده به آی سی یو منتقل می شود و متخصصان بیهوشی وضعیت بیمار را در حالت پایدار نگه می دارند و مراحل مراقبت شروع می شود.

بعد از مرحله نگهداری، دوباره تیم ۴ نفره پزشکی (متخصص جراحی اعصاب، اعصاب، داخلی و بیهوشی) به طور جداگانه بیمار را ویزیت می کنند تا مرگ مغزی او تایید شود. پس از تایید مرگ مغزی توسط ۴ متخصص گروه، جلسه توجیهی در محل واحد پیوند با حضور مسوول واحد، مددکار، روان شناس، نماینده پزشکی قانونی، هماهنگ کننده ها و خانواده اهداکننده برگزار می شود و بعد از توجیه خانواده، رضایت نهایی برای اهدای عضو از آنها گرفته می شود. پس از گذراندن این مراحل، بیمار مرگ مغزی برای انتقال اعضا به اتاق عمل برده و مراحل انتقال و پیوند انجام می شود.

بیماری های عفونی شبیه ایدز، هپاتیت و اکثر بدخیمی ها مانع اهدای عضو می شوند و به همین دلیل، بعد از مرگ مغزی بیمار، پزشکان برای تشخیص ابتلا یا عدم ابتلای او به این بیماری ها آزمایش می گیرند. برای همین بیماری های دیگر، مانعی بر سر راه اهدای اعضا نیستند و محدودیت سنی هم برای این عمل، وجود ندارد. اهدای عضو برای خانواده اهداکننده هیچ هزینه ای ندارد و تمام هزینه های درمان آن را وزارت بهداشت و درمان پرداخت می کند اما بعد از این مراحل، هیچ چیز تمام نمی شود. بیماری که روی تخت بیمارستان بوده و خانواده اش داغدار، به خاک سپرده می شود، اعضای بدن او داخل بدن انسانی دیگر، گره می خورند. این طور می شود که نفس ها تازه می شود، لبخندها به تخت هایی در بیمارستان برمی گردد و تا سال های سال، بیماری که منتظر مرگ بوده، خط مرگ را پشت سر می گذارد و سالم و سلامت زندگی می کند تا داستان اهدای عضو، به شکل عجیب و باورنکردنی، شبیه داستان زندگی محمدرضا داوودنژادی باشد که سال پیش در همین روزها، در چند قدمی مرگ بود و امسال از اهدای اعضای بدن یکی از عزیزانش با خبرنگاران صحبت کرد.

 

این روزها هنرمندان، ورزشکاران و چهره های مشهور زیادی برای فرهنگ سازی درباره اهدای عضو در ایران فعال هستند و هر سال برای تقدیر از خانواده کسانی که اعضای بدن خود را اهدا کرده اند، در جشن نفس دور هم جمع می شوند تا هم از خانواده ها تشکر کنند و هم مرهمی بر جای خالی عزیزان آنها بگذارند. رضا کیانیان، جمشید مشایخی، مهناز افشار، ساره بیات، صابر ابر، مهراوه شریفی نیا، محمدرضا غفاری، حامد بهداد، حمیدرضا پگاه، آنا نعمتی، محسن تنابنده، حسین یاری، شقایق دهقان و… برای اهدای اعضای خود در صورت مرگ مغزی اعلام آمادگی کرده اند و برای یادآوری این موضوع در جشن نفس دور هم جمع می شوند، اما با وجود آنکه هر سال تعداد زیادی از بیماران در بیمارستان های ایران به دلیل نرسیدن عضو اهدایی از دنیا می روند، آمار و ارقام نشان می دهد هنوز خیلی از ایرانی ها تمایلی برای اهدای اعضای خود ندارند.

به همین دلیل مدتی پیش، دکتر کتایون نجفی زاده (رییس شبکه فراهم آوری اعضای پیوندی بیمارستان مسیح دانشوری) گفته بود: «سالانه بیش از یک چهارم بیماران ریوی در فهرست انتظار پیوند، جان خود را از دست می دهند که تعدادی از آنها جانبازان شیمیایی بوده اند. در کشورهای اروپایی و آمریکایی آمار اهدای عضو بین ۲۰ تا ۲۵ در هر یک میلیون نفر جمعیت است و این آمار در اسپانیا به عنوان کشور پیشرو در این زمینه، ۳۵ نفر در یک میلیون نفر جمعیت است در حالی که در ایران در سال گذشته این میزان تنها ۹/۲ نفر در یک میلیون نفر بوده است. بر اساس بررسی و برآوردهای انجام شده، سالانه ۳ تا ۴ هزار نفر در ایران دچار مرگ مغزی می شوند که تنها ۵ درصد از این تعداد شامل ۱۴۰ تا ۲۰۰ نفر اعضای خود را به بیماران نیازمند اهدا می کنند.»